شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

این وبلاگ فضایی است برای درد دلهای دوستانه و ذکر خاطرات .....
ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را...

همه میپندارند،
که عکس پدرم را ؛
به دیوار خانه ام آویخته ام!
اما نمیدانند
که دیوار خانه ام را ،
به عکس پدرم تکیه داده ام...

۴۶ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت: یک لاک پشت حسود...

 او یک نامه به هزارپا نوشت : ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت.


 هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟ و بعد از آن کدام پا را؟

متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.


سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود .

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

دلم گرفته پدر
برایم بهار بفرست…
زشهر کودکی ام یادگار بفرست
دلم گرفته مادر!
روزگار با من نیست…
دعای خیر وصدای دوتار بفرست
اگر چه زحمتتان می شود ولی این بار
برای کودک خود "قرار " بفرست
غم از ستاره تهی کرد آسمانم را…
کمی ستاره دنباله دار بفرست
به اعتبار گذشته
دو خوشه لبخند...
در این زمانه بی اعتبار بفرست
تمام روز وشب من پر از زمستان است دلم گرفته
برایم بهار بفرست

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

حقیقت ایمان امید است! حقیقت ایمان یقین نیست، امید حقیقت ایمان است...
مؤمنین دعا می کنند و در اغلب موارد هم دعایشان مستجاب نمی شود. اما چرا دست از دعا برنمی دارند؟
اگر یک ساینتیست باشید و تئوری شما صد بار جواب غلط بدهد، دست از تئوری خود برمی دارید؟
این مفهوم ابطال پذیری است، تئوری شما ابطال می شود حتی وقتی به قول بعضی اگر یک دفعه هم ابطال شود. هزاران هزار دعای مستجاب نشده در عالم بوده و هست ، اما مؤمنان دست از دعا برنداشته اند و برنمی دارند. این معنایش چیست؟
معنایش این است که:
حقیقت ایمان امید است
این خیلی مطلب مهمی است. حقیقت ایمان یقین نیست شما یقین ندارید که این دعا مستجاب می شود، بلکه به احتمال قوی می دانید که مستجاب نمی شود. اما امید دارید.
این همان حرفی است که پاره ای از معرفت اندیشان جدید می گویند.. و حقیقت این است که ایمان را که متکلمان به یقین معنا کرده اند، خطا کرده اند، امید حقیقت ایمان است. اگر کسی از خدا امید ببرد، می توان گفت که پا در ورطه کفر نهاده است.
شما ممکن است حتی دچار شک هم بشوید، اشکالی ندارد، یعنی یقین صد در صدتان موقتا زایل شود، عیبی ندارد، شما همچنان مؤمنید. شما همچنان در دایره ایمان قرار دارید.
در مقابل ایمان چه می نشیند؟ یأس نه کفر!
اینکه در قرآن هست از رحمت الهی ناامید نشوید دستور فوق العاده ای است. ما از دعا کردن ناامید نمی شویم. گفت حافظ وظیفه تو دعاکردن است و بس در بند آن مباش که نشنید یا شنید
خلاصه می کنم در مقابل خدایی که غیرانسان وار است و صد در صد هم این طور است، و ما باید او را بپرستیم
اولا بزرگان یک رابطه ای بین ما و خداوند تعریف کرده اند که توجیه عقلانی آن بر ما پوشیده است اما نتیجه می دهد؛ و این رهروان بزرگ این راه را به ما نشان داده اند و این امید را در ما برانگیخته اند.

دوم اینکه دعا وقتی که به صورت یک طلب شدید و عطش شدید برسد، به صورت یک انرژی بزرگ روانی انفجار ایجاد می کند و واقعا موجب تحقق بعضی خواسته ها می شود. به شرط اینکه با پاره ای از چیزها هم هماهنگ شود.

سوم اینکه ما دعا می کنیم، دعاهایمان مستجاب نمی شود، ولی دست از دعا برنمی داریم، نشان از این دارد که ما هنوز ایمان داریم و ایمان در واقع به معنای امید است و از دست دادن این امید از دست دادن همه چیز است.

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

دلا یاران سه قسمند گر بدانی
زبانی اند و نانی اند و جانی

به نانی نان بده از در برانش
محبت کن به یاران زبانی

ولیکن یار جانی را نگه دار
به پایش جان بده تا میتوانی

مولانا

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


فقیهى پارچه‏هاى کهنه و ژنده را جمع کرده میان عمامه خود گذاشته بود تا عمامه‏اش در مجالس و محافل بزرگ جلوه کند کهنه در درون پارچه تازه بود و ظاهر عمامه خیلى خوب و تازه جلوه مى‏کرد ظاهرش چون حله بهشتى و چون منافقان باطنش زشت و رسوا بود پارچه‏هاى جبه و پوستین و پنبه و کهنه در درون آن عمامه مدفون شده بود عمامه را بسر نهاده و صبح بسوى مدرسه مى‏رفت تا شاید با این وضع و هیکل گشایشى در کارش حاصل شود در کوچه تاریکى دزدى منتظر ایستاده بود همین که فقیه رسید عمامه‏اش را ربوده رو بفرار نهاد فقیه صدا زد که اى پسر اول عمامه را باز کن آن وقت ببراین طور که با چهار پر و چهار نعل مى‏دوى آن سوغاتى را که مى‏برى باز کن و ببین‏ باز کن و با دست امتحان کن آن وقت حلالت باشد ببر

وقتى عمامه را باز کرد همینطور که مى‏دوید هزاران تکه ژنده و پنبه کهنه در راه همى‏ریخت‏ از آن عمامه بزرگ تو در تو فقط یک متر پارچه کهنه بدستش باقى ماند آن پارچه کهنه را بر زمین کوفته گفت اى متاع قلب از این دغل‏بازى مرا از کار در آوردى‏ گفت بلى دغل‏بازى کردم ولى از این دغل‏بازى ترا آگاه کردم تا نصیحتى بتو کرده باشم.

مثنوی دفتر چهارم بیت 1578

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

جملۀ سردر دانشگاه آکسفورد:


آینده مکانی نیست که به آنجا میرویم،جاییست که به وجود می آوریم. راه هایی که به آینده ختم میشوند،یافتنی نیستند بلکه ساختنی هستند.

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

یکی از مهترین پیامهای فراموش شده عاشورا


خیلی جالبه شب عاشورا

امام حسین به یارانش فرمود: هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود....

او به جهانیان فهماند که حتی

کشته شدن در کربلا هم

از بین برنده حق الناس نیست..

در عجبم از کسانی که

هزاران گناه میکنند و معتقدند

یک قطره اشک بر حسین

ضامن بهشت انهاست...


شهید دکتر چمران

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻐﯿﯿﺮ !

ﺍﺯ، ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ ﺭﺍﺳﻞ، ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: " ﭼﺮﺍ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﻣﺘﻌﺼﺐ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺶ ﺷﮏ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺭﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﺪ؟

ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ ﺭﺍﺳﻞ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻫﺪ: " ﭼﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﭼﻪ ﺟﻮﺭ، ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ
ﺗﺎﻭﻟﻬﺎﯼ ﮐﻒ ﭘﺎﯾﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﺭﺍ، ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ، ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ."

ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ .

ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺣﻮﺯﻩ ﻫﺎ، ﺍﺯ ﺩﯾﻦ ﻭ ﻣﺬﻫﺐ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ
ﻫﻤﻪﺀ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺕ، ﺑﺎﻭﺭﻫﺎ، ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ ﻭ ﻧﻔﺮﺕ ﻫﺎ .

ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ، ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯿﺰﯼ، ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻠﯽ ﺍﺯ ﻭﻗﺖ ﻭ ﺍﻧﺮﮊﯾﺸان ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﺭﻭﯼ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ، ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﺫﻫﻨﺸان ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ ﮐﻪ، ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ، ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻭﻗﺖ ﻭ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻭ
ﭘﻮﻝ ﻭ ﻋﻤﺮﺷﻮﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ .

ﻣﺜﻼ، ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ
ﻣﯽ ﺩﻫﺪ، ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ، ﺍﺳﺎﺳﺎ، ﺷﺮﻭﻉ آن ﺟﻨﮓ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﭼﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﻮﯾﺖ ﻭ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻨﮓ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘ ﯾﺎ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻥ ﺟﻨﮓ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﺪ، ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﯾﮏ
ﻣﻮﺟﻮﺩ ' ﺑﯽ ﻫﻮﯾﺖ .' ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﻮﺟﻮﺩ ' ﺑﯽ ﮔﺬﺷﺘﻪ .' ﺗﺒﺪﯾل ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ' ﻫﯿﭻ ' .!
ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻨﮓ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ .


ﮐﺎﺵ ! ، ﻣﺎ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ، ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻴﻢ " ﻫﻮﯾﺖ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ " ﺭﺍ ﺍﺯﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺕ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻭ ﻋﻘﺎﯾﺪﻣﺎﻥ، ﺗﻔﮑﯿﮏ ﮐﻨﻴﻢ ﮐﻪ، ﺍﮔﺮ ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻳﻢ ﺁﻥ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﯽ ﻫﻮﯾﺖ ﻧﺸﻮﻳﻢ .

ﮐﺎﺵ، ﺁﺩﻡ ﻫﺎ، ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻫﺎ، ﺑﺎﻭﺭﻫﺎ، ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ ﻭ ﻧﻔﺮﺕ ﻫﺎﺷﺎﻥ ﺷﮏ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ، ﺗﺮﻣﺰ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﺗﺎﻭﻝ ﻫﺎﯼ ﮐﻒ ﭘﺎﻫﺎیشان ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ' ﺟﻠﻮﯼ ﺿﺮﺭ ﺭﺍ، ﺍﺯ ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ، ﻣﻨﻔﻌﺖ ﺍﺳﺖ .'...
ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺳﺖ ﮐﻪ، ﺗﻐﯿﯿﺮ، ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺟﺮﺍﺕ ﻣﯽ ﺧﻮﺍهد...کاش تغییر کنیم...کاش سعى کنیم تغییر کنیم...کاش به فراتر از باورهایمان و اعتقادات سخت و منجمدمان بنگریم و تغییر را تجربه کنیم...کاش...

                                          این تنها راه سعادت انسان است...

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

من اگرنقاش بودم کربلارامیکشیدم...یک بیابان لاله ی سرخ،نینوارامیکشیدم..دشتی ازگلهای پرپر...نقشی ازحلقوم وخنجر...نقشی ازعباس حیدر...اشکی ازطفلان زینب...منظرنورهدایت...کربلارا میکشیدم!
فرارسیدن ایام محرم و عزاداری سالار شهیدان را به شما دوستان گرامی تسلیت میگویم ...
التماس دعا◼️◼️◼️

میان اشکها و سینه زدن هایتان پدرم را یاد کنیدلطفا

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

هجده توصیه به کاربران تلگرام از نگاه یک جامعه شناس

1- اگر در دنیای واقعی با کسی روابط رسمی دارید در تلگرام هم با او رسمی باشید. اگر در دنیای واقعی او را "خانم" یا "آقای" خطاب می کنید ، نمی شود بدون هیچ زمینه یا اتفاق خاصی، در تلگرام او را عزیزم، جون، فدات و غیره خطاب کنید.
2- فرض را بر آن بگذارید که افراد به طور عادی همیشه آنلاین هستند. آدم ها معمولا سیم تلفن را از برق نمی کشند. پس توجه داشته باشید که چه ساعتی از شبانه روز دارید برای کسی پیام می فرستید.

3- گاهی اوقات نوشتن بهتر از بکار بردن نشانه ها (استیکرها) است. مثلا این پیام که "الان من خیلی خوشحالم" در مقایسه با نشانه "(: 😊 " ، اثرگذارتر است. اینطور نیست؟

4- گاهی اوقات در گروهها، دو نفر در مورد موضوعی صحبت می کنند که صرفاً موضوعی بین خود آنهاست. دلیلی ندارد که سایر اعضای گروه هم شاهد این این گفتگو باشند.
 
5- همین که از خبر یا مطلبی خوشتان آمد فوراً آنرا برای دیگران ارسال نکنید. قبل از ارسال از خودتان سوال کنید آیا این خبر حقیقت دارد؟ بدانید هر پیام مانند یک قطره باران است و با ارسال هر کاربر، در نهایت می تواند سیل شود.

6- مبنای ما آن نباشد که روابط واقعی مان با افراد را به روابط مجازی و تلگرامی سوق و کاهش دهیم. این کار در بلند مدت روابط اجتماعی را نابود می کند. مبنای مان این باشد که روابط مجازی را به روابط واقعی تبدیل کنیم.

7- باور کنید اعتیاد به شبکه های اجتماعی مشکلی واقعی است. اگر تاکنون عضو خانواده تان به شما درباره اعتیادتان چیزی نگفته ؛ یا خودش هم مثل شما معتاد شده یا با خودش می گوید صبر کنم شاید التهاب و گرمای کار با گوشی هوشمند از سرش بپرد.

8- در ایران ، شبکه های اجتماعی موبایلی عمدتاً برای به اشتراک گذاشتن پیام های عمومی و غیرشخصی نظیر جملات حکیمانه ، اخطارها ، پیشنهادها ، جوک ها ، طنزهای سیاسی و اموری درباره سبک زندگی بکار می روند. پس پیام شخصی مهمی برای شما نرسیده است. لزومی ندارد که هر چند دقیقه به صفحه نمایش گوشی نگاه کنید.

9- لطفا گوشی تان را با خودتان به رختخواب و حمام نبرید. بگذارید حمام و رختخواب تنها جاهایی باشند که هنوز به اشغال گوشی هایمان در نیامده اند.
10- در ارتباطات، صدا در مقایسه با کلمه به واقعیت نزدیک تر است. برای احوالپرسی با دیگران، حتی الامکان صدایتان را ضبط کنید و برای دیگران بفرستید. این کار از ارسال پیام نوشتاری بهتر است. البته اگر به او زنگ بزنید خیلی بهتر است.

11- درست است که مغز ما گنجایش بسیاری دارد. ولی گاهی اوقات بد نیست از خودمان سوال کنیم "این حجم از اطلاعات و اخبار دریافتی به چه کار من خواهد آمد؟" شما در روز چند کیلومتر انگشت اشاره یا شصتتان را روی صفحه نمایش گوشیتان سُر میدهید؟ آیا واقعا شما در روز به چند کیلومتر اطلاعات نیاز دارید؟! گاهی از خودتان سوال کنید: مگر من فعال یا مفسر سیاسی هستم که اینقدر پیام های سیاسی می خوانم؟ مگر من شاعر؛ متخصص دکوراسیون ؛ فوتبالیست طراح مد و ... هستم که اینقدر در این خصوص مطلب می خوانم؟ پس گاهی اوقات لازم است که انگشتتان را خیلی تند روی صفحه گوشی سُر بدهید. خیلی تند، بدون اینکه مطالب را بخوانید (از آن رد شوید!).

12- برایتان خودِ پیام مهم است یا فرستنده پیام؟ دوست من پیام را نخوانده ؛ علامت لایک ارسال نکنید. وقتی پیام را می خوانید و با آن مخالف هستید مخالفت خود را ابراز کنید.

13- زمانی کسی را به گروهی Add (اضافه) کنید که قبلا نظر مثبت او را درباره پیوستن به آن گروه دریافت کرده باشید.

14- وقتی یک عضوی گروه را ترک می کند از دست او ناراحت نشوید. هر کس صاحب اختیار خودش است.

15- همه آدم ها به حضور فعال در شبکه های مجازی علاقه ندارند. بعضی ها فقط دوست دارند پیام ها را بخوانند. از دست آنها ناراحت نشوید.

16- اگر دو یا سه نفر از اعضای گروه با شما دوست صمیمی هستند یا جزو فامیل هستند تصور نکنید که گذاشتن عکس های یادگاری مربوط به ده یا بیست سال پیش حتما آنها را ذوق زده و خوشحال می کند. ممکن است این کار باعث کدورت شود. بعد از جلب رضایت، عکس ها را در گروه به اشتراک بگذارید.

17- شبکه های اجتماعی موبایلی خیلی جذاب هستند. ولی باور کنید هنوز رسانه ای جای کتاب را نمی گیرد. این روزها ذهن ما پر شده از جمله های فیلسوفانه و عمیقی که ما درباره شان هیچ اطلاعات جانبی نداریم. درباره همه چیز می توانیم تک جمله های قشنگی بگوییم. البته اگر خوب حفظ کرده باشیم! چون کتاب کم می خوانیم.

18- دنبال آن نباشید که موضوعات پیچیده هستی یا فلسفه یا اجتماع را در فضای شبکه های اجتماعی موبایلی به بحث بگذارید. تا شما استدلالتان را تایپ کنید طرف گفت و گوی تان حوصله اش سر رفته و درباره موضوع دیگری با فردی دیگری وارد گفتگو شده است.

  • نادیا ایزی