شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

این وبلاگ فضایی است برای درد دلهای دوستانه و ذکر خاطرات .....
ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را...

همه میپندارند،
که عکس پدرم را ؛
به دیوار خانه ام آویخته ام!
اما نمیدانند
که دیوار خانه ام را ،
به عکس پدرم تکیه داده ام...

  • ۰
  • ۰

چه روزی بود امروز لحطه لحظه یاد نفسهای سختی که میکشیدی بودم چشم به ساعت بود و هر لحظه خاطرات تلخ سال 93 را مرور میکردم لحظاتی که بیمارستان خواست بیاییم کنار تختت و من باور نمیکردم که منظورشان این بود که بیایید برای خداحافظی . خداحافظی از بهترین پدر دنیا بهترین دوست دنیا بهترین همسر دنیا  بهترین... همه کنارت بودیم و همه برات دعا خواندیم و تو داشتی نفسهای آخرت را میکشیدی تا لحظه آخر داشتیم بهت اب و غذا میدادیم که مبادا در حقت کوتاهی کرده باشیم بیمارستان تختت را رو به قبله کرد و همه ی ما برات جوشن کبیر دعای مجیر الرحمن تبارک زبارت عاشورا یاسین و ... خوندیم و به اب حمد میفرستادیم و بهت میدادیم و تو مثل همیشه دست رد به سینه ی بچه هات نمیزدی لحظه ی اذان روز جمعه بود که دعوت حق را لبیک گفتی گوارای وجودت بدرود بابا جان و به امید دیداربچه هات و اونهایی که دوست داشتند و به یادت بودند  اومدند سرخاکت دوست خوبت دوست همیشه همراهت و الان هم همراه بچه هات جناب آقای علی اکبر مشکانی امروز برات تو مغازه اش مراسم گرفت اما من مثل همیشه در فراقت سوختم حتی نمیتونم بیام سرخاکت اما لحظه ای از یادت غافل نبودم

  • ۹۴/۰۵/۱۰
  • نادیا ایزی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی