NADIAIEZI
عاشق نباشی حال لیلا را نمی فهمی
تنهایی تلخ زلیخارا نمی فهمی
هاجر نباشی چاه زمزم را نمی یابی
نازا نباشی درد سارا را نمی فهمی
شاید بدانی حال عیسی و صلیبش را
اما غم و اندوه عذرا را نمی فهمی
آدم شدن سهم بزرگی نیست وقتی که
در عطر و رنگ سیب، حوا را نمی فهمی
بی وقفه می کوبی به طبل عاشقی اما
عاشق ترین مخلوق دنیا را نمی فهمی
یک قطره ای در گوشه ی یک چشم می مانی
صدسال دیگر راه دریا را نمی فهمی
- ۹۵/۰۳/۰۵