شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

این وبلاگ فضایی است برای درد دلهای دوستانه و ذکر خاطرات .....
ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را...

همه میپندارند،
که عکس پدرم را ؛
به دیوار خانه ام آویخته ام!
اما نمیدانند
که دیوار خانه ام را ،
به عکس پدرم تکیه داده ام...

  • ۰
  • ۰

همه  ما یک عذرخواهى به احساس خود بدهکاریم...😔😔✅✅
زمانى که براى نگه داشتن آدمهاى اشتباه پافشارى کردیم!
آن زمان که دروغ شنیدیم و سکوت کردیم
جایى که بایدمیرفتیم اما ایستادیم!
چیزهایى که دیدیم و ندیده انگاشتیم!
از هیچ و پوچ رویا ساختیم و ذوق کردیم!!!
براى فرار از حقیقت لج کردیم و لج کردیم و لج کردیم.....
خاموش کن فانوس وابستگى ات را...

گاهى چه اصرار بیهوده ایست اثبات دوست داشتنمان به آدمها! ..✅
معرفتهاى بیجایمان..
مهربانى هاى الکى مان..
بها دادن هاى بیش از حدمان..
تلاشهاى بى مورد براى حفظ رابطه هامان..!
کاش این وقت ها صرف خود شناسی میشد،

صرف کسی که تمام حواسش به ما بود،
صرف آرامش خود و دیگران.
🌱..........................

کافه تعطیل است!

چشم انتظارِ که نشسته ای ؟ !

آن یک نفر اگر آمدنی بود

محال بود قهوه ات یخ کند !

کافه تعطیل است !

کجای خاطراتت جا مانده ای ؟!

آن یک نفر اگر ماندنی بود

شالش را بی سبب پیش تو جا میگذاشت!

تا برای دیدنت

هزار و یک بهانه که نه،

فقط یک دلیل داشته باشد !

آری قهوه ات را بنوش

تا زندگیت از دهان نیافتاده !

دیر بجُنبی،
کافه عمرت هم تعطیل میشود.......

  • ۹۵/۰۳/۰۶
  • نادیا ایزی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی