بر سر مزرعه ی سبز فلک باغبانی به مترسک می گفت:
دل تو چوبین است و ندانست که این زخم زبان
دل چوبین مترسک را می شکند
___________________
به حشر تن به جحیم افکنم نخستین گام
دل و دماغ رسن بازی صراطم نیست
طالب آملی
----------
در خویشتن سفر کن تا بدانی کیستی،
از کیستی ات گذر کن تا بدانی نیستی،
بر نیستی ات نظر کن تا بدانی هستی،
از هستی ات بر نیستی ات از نیستی ات بر هستی ات آگاه شوی،
آنگاه بدانی کیستی.
"من کی هستم؟"
مهمترین علامت سوالی که در سراسر تاریخ پیش روی هر فردی قرار دارد این هست که "من کیستم؟" آیا تا به حال به این سوال فکر کرده ای! آیا در این راه قدمی برداشته ای؟ برای چند دقیقه هم شده گوشه ای بنشین و در آن سکوت بهت برانگیز ، تامل کن درباره چیستی و کیستی خودت...
برای خیلی از ماها جوابش شاید راحت باشد میگوییم من اسمم این هست دارای مدرک دانشگاهی هستم، .... هستم و چنین ویژگی ها و ظاهری دارم و ... ولی اگر خودمان را اینگونه تصور کنیم دست به خودفریبی زده ایم اینها همه برچسب های عاریتی هستند که جامعه به پیشانی ما زده اینها عامل هایی هستند تا در سطح وجود مشغول بوده و از اصل خویش غافل بمانیم... "من کیستم؟" یک سوال نیست یک مکث بــزرگ برای حل شدن در اقیانوس درون هست. بعضی از ما جواب های انتزاعی را برای آن در ذهن مان داریم ولی بایستی این را بدانید که پاسخ "من کیستم؟"یک جواب مشخص ذهنی نیست بلکه آن ساکت شدن ذهن برای رفتن به سطحی فراتر است و نیز جواب آن را نمی توانی از کسی بپرسی و بیابی یا در کتابی بخوانی ، این را تنها خودت میتوانی کشف کنی تنها با وصل شدن به اصل خویش در تجربه ماورایی درونی میتوانی رازگشایی کنی ، زمانی که از خودهای غیرواقعی جدا شدی زمانی که پیش بسوی حقیقت گام برداشتی و نفس کاذب ات را پراکنده ساختی تو خود را خواهی شناخت و در این شناخت حقیقی و غوطه وری درونی، پاسخ همه سوالات دیگر را نیز دریافت خواهی نمود.
- ۹۵/۰۳/۰۹