شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

این وبلاگ فضایی است برای درد دلهای دوستانه و ذکر خاطرات .....
ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را...

همه میپندارند،
که عکس پدرم را ؛
به دیوار خانه ام آویخته ام!
اما نمیدانند
که دیوار خانه ام را ،
به عکس پدرم تکیه داده ام...

  • ۰
  • ۰

شاید شما تا به حال متوجه نشده‌اید ولی مغز شما اطلاعات را از دو طریق کاملا متفاوت و متمایز پردازش می‌کند.

 مثلا، وقتی که به این عکس نگاه می‌کنید بلافاصله متوجه می‌شوید که این زن موهای بلوند دارد عصبانی است و در ذهنش چند کلمه برای فحش دادن در نظر دارد، در این حالت بدون نیاز به تلاش و صرف انرژی زیادی "تفکر سریع" را تجربه می‌کنید.

 

ولی وقتی به مسئله رو به رو نگاه می‌کنید فرایند متفاوتی اتفاق می‌افتد. مسلما بلافاصله متوجه می‌شوید که این یک عمل ضرب است و می‌دانید که اگر انرژی (و حوصله‌اش) را داشتید آن را می‌توانستید حل کنید، ولی ندارید ولی اگر سعی کنید آن را حل کنید عضلاتتان منقبض می‌شود، مردمک چشمتان گشاد می‌شود و سرعت ضربان قلبتان بالا می‌رود در چنین حالتی شما "تفکر آهسته" را تجربه کرده‌اید

 

این دو سیستم تفکر سریع و آهسته بخش زیادی از ادراک ما (از محیط اطراف) و واکنش‌های ما در زندگی را تعیین می‌کنند برای مثال، این خطوط را در نظر بگیرید چیزی که به نظر می‌رسد این است که طول این خطوط متفاوت است ولی اگر آن‌ها را اندازه گیری کنید می‌بینید که طول آن‌ها برابر است

 

حتی حالا، با وجود اینکه این نکته را می‌دانید، سیستم ۱، یعنی همان تفکر سریع شما، همچنان این خطای دید را می‌بیند چون به شکل اتوماتیک عمل می‌کند. اثر مشابهی را در این تصویر نیز می‌بینید. کدام شکل بزرگتر است؟

دوباره، همه آن‌ها هم اندازه هستند ولی پرسپکتیو و ایجاد عمق در تصویر باعث می‌شود سیستم ۱ شما، این برداشت را کند که تصویر سه بعدی است، با اینکه تصویر بر یک صفحه دو بعدی رسم شده است

 سیستم ۱ با استفاده از اطلاعاتی که در دسترس دارد سعی دارد سریع کار کند و سیستم آگاه شماره ۲ شما یا همان تفکر آهسته بایستی که جبران مافات کرده و جواب ردی به غریزه و شم شما (که حاصل تفکر سریع است) داده و آن را باور نکند

می‌خواهید نحوه کار کردن سیستم ۲ مغزتان را در عمل ببینید؟ من به شما یک دنباله اعداد چهار رقمی نشان می‌دهم، هر رقم را  بلند بخوانید و یک عدد به هر کدام از آن چهار عدد اول اضافه کنید اگر از روی کارت عدد ۳۷۹۵ را خواندید پاسخ درست می شود ۴۸۰۶

حالا سراغ کارت های بعدی می‌رویم، همان کار را روی آن‌ها تکرار کنید آماده‌اید؟


شروع می‌کنیم

 

 افراد کمی هستند که می‌توانند این کار را با بیشتر از چهار رقم انجام دهند و سخت تر از آن هم افزودن عدد ۳ (به جای ۱) است قسمت جالبش این است که وقتی سیستم ۲ شما در حال فعالیت کامل باشد با این که مردمک‌هایتان گشاد شده اند اغلب نسبت به محیط اطرافتان عملا کور می‌شوید آیا متوجه تغییر رنگ نوشته شدید؟ یا آیا متوجه شدید وقتی کارت‌ها را کنار می‌گذاشتم عدد روی آن‌ها تغییر می‌کرد؟

 به این معما گوش کنید: اگر یک چوب بیس بال و توپ بیس بال روی هم یک دلار و ده سنت قیمت داشته باشند و چوب بیس بال یک دلار بیشتر از توپ قیمت داشته باشد قیمت توپ چقدر است

 احتمالش هست که سیستم ۱ شما فریاد می زند «ده سنت» ولی می دانیم که این جواب اشتباه است در واقع جواب درست پنج سنت است حتی اگر بار اول هم به جواب درست رسیدید احتمالا در حین حل مسئله به ده سنت هم فکر می کردید سیستم شماره یک سعی دارد با بیشترین سرعتی که امکان دارد به یک جواب برسد، که این ویژگی برای زندگی روزمره بسیار حیاتی است اگر برای هر فعالیتی (مثلا راه رفتن) از تمام نیروی ذهنی استفاده می شد آن کار انرژی بسیاری از شما می گرفت. اما با دانستن این نکته  می فهمیم که همه ی برداشت های اولیه ی ما درست نیستند موسی از هر گونه ی جانوری چند عدد داخل کشتی خود برد

تعداد کمی از افراد متوجه نکته اشتباه در صورت سوال می شوند. این خطا به "moses illusion" معروف شده است در واقع این نوح بود که حیوانات را به داخل کشتی برد، نه موسی دوباره، ذهن ما از حداقل منابع اطلاعات استفاده می کند تا بتواند سریع و روان فکر کند چون "موسی" یک کلمه غیر معمول در مفاهیم مذهبی نیست، سیستم ۱ به طور ناخودآگاه یک هماهنگی بین موسی و "کشتی" پیدا می کند و بلافاصله سوال را قبول می کند

 

سیستم ۱ با همین روش بدون این که شما متوجه بشوید یک نوشته را می خواند و معنایش را درک می کند

 خواندن هر یک از این عبارات ممکن است بسیار ساده به نظر برسد آناهیتا به سمت بانک رفت ۱۲ ، ۱۳ ، ۱۴ و یا  ABCولی در واقع ذهن شما بدون آگاهی شما این نوشته های مبهم را تحلیل و تفسیر می کند «نه اینکه فقط آن ها را بخواند» شما می توانستید آن ها را یا "A 13 C" به شکل “12 B 14” بخوانید ولی ذهن شما به طور ناخودآگاه  آن مفهوم و شکل اول را برداشت کرد.  همانطور که احتمالا در ذهنتان یک زن را تصور کردید که در حالی که به پول فکر می کند به سمت ساختمانی که درش تحویل دارها هستند می رود ولی اگر در جمله ای قبل از این جمله گفته بودیم «آن ها با قایق به سمت پایین رودخانه می رفتند» کل صحنه ای که در ذهنتان تصور کرده بودید عوض می شد چون دیگر کلمه "بانک" در ارتباط با پول نیست (در زبان انگلیسی بانک هم به معنی رایج آن در فارسی است هم به معنی کناره رودخانه) اگر بتوان از یک متن معانی متفاوتی برداشت کرد سیستم ۱ به سرعت، بر اساس تجربیات قبلی یک مفهوم برای آن عبارت می سازد.

 

در این مورد، احتمالا شما دفعات بیشتری به بانک رفته اید تا به یک رودخانه بنابرین مفهومی که از جمله برداشت می کنید متناسب با همین تجربه است این پدیده با مفهومی به نام «تداعی (پرایمینگ)» مرتبط است تداعی = ‌Priming

 

برای مثال، اگر من می گفتم "wash" (به معنای شستن) شما چگونه جای خالی را پر می کردید اغلب شما می نوشتید Soap

ولی اگر می نوشتم  «eat»، بیشتر احتمال داشت که بنویسید Soup با این روش هر دو کلمه خوردن و شستن عامل تداعی در افکارتان هستند. با این که سیستم ۲ دوست دارد همه کاره باشد و از همه رفتار و افکار شما آگاه باشد حقیقت این است که پدیده تداعی یا پرایمینگ بر اکثر رفتارهای شما تاثیر می گذارد و آن ها را تعدیل می کند این تاثیرات برخواسته از سیستم ۱ شما هستند و و هیچ گونه دسترسی آگاهانه ای به آن ندارید اگر دوست دارید بیشتر در مورد سیستم تفکر در مغزتان بدانید، می توانید در کتاب "thinking fast and slow"

با جزییات کامل در مورد آن بخوانید

  • ۹۵/۰۴/۰۳
  • نادیا ایزی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی