Nadia Iezi
انسان های احمق نه از کتاب خوششان می آید نه از فیلمهای مفهومی و نه هر چیز که آنها را وادار به تفکر کند.
انسان های کمی احمق تا حدودی کتاب خوانده اند، البته به دلیل این که بتوانند مدارک تحصیلی خود راتکمیل کنند.
انسان های رمانتیک شعر می خوانند، رمان های عاشقانه را دنبال می کنند.
انسان های باهوش با معادلات سر و کار دارند، ریاضیات و فیزیک و از این دست..
انسان های پیشرو اما درگیر فلسفه می شوند، همیشه در ذهنشان سوالات بی پاسخ تجمع کرده است، آنها را از نوجوانیشان میتوانی بشناسی، گاه سوالاتی می پرسندکه شما را به چالش می کشند و پرده هایی را کنار می زنند که وحشت زده می شوید.
اگر تویی که این را خواندی نخست وزیر یا رییس جمهور کشورت هستی، فرهنگسراها را به انسان های رمانتیک، سیاست را به باهوش ها و آینده ی میهنت را به فیلسوفانت بسپار...!
.
آندره ژید
مصاحبه با روزنامه ی دیلی تلگرام، 1925
_____________
داستان های کوتاه فلسفی
آقای کوینر از پسر بچهای که زار زار گریه میکرد علت غم و غصهاش را پرسید.
پسر بچه گفت: من دو سکه برای رفتن به سینما جمع کرده بودم، اما پسرکی آمد و یکی از آنها را از دستام قاپید و به پسری که دورتر دیده میشد اشاره کرد.
آقای کوینر پرسید: مگر با داد و فریاد مردم را به کمک نخواستی؟
پسر بچه با هقهق شدیدتری گفت: چرا.
آقای کوینر در حالی که با مهربانی او را نوازش میکرد دوباره پرسید: کسی صدایت را نشنید؟
پسر بچه هق هق کنان گفت: نه.
آقای کوینر پرسید: نمیتوانی بلندتر فریاد بزنی؟
پسر بچه با امیدواری گفت: نه.
آنگاه آقای کوینر لبخندی زد و بعد گفت: پس حالا آن یکی سکه را هم بده بیاد و آخرین سکه را از دست بچه گرفت و بیواهمه به راهش ادامه داد.
برتولت برشت
- ۹۵/۰۴/۱۸