شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

این وبلاگ فضایی است برای درد دلهای دوستانه و ذکر خاطرات .....
ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را...

همه میپندارند،
که عکس پدرم را ؛
به دیوار خانه ام آویخته ام!
اما نمیدانند
که دیوار خانه ام را ،
به عکس پدرم تکیه داده ام...

  • ۰
  • ۰

👒

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇



گفتم ای دل، نروی؟

       خار شوی، زار شوی

                بر سرِ آن دار شوی

                    بی بَر و بی بار شوی


نکند دام نهد؟

   خام شوی، رام شوی؟

               نپَری جلد شوی،

                      بی پر و بی بال شوی؟

نکند جام دهد؟

     کام دهد، ازلب خود وام دهد؟

           در برت ساز زند، رقص کند،

                    کافر و بی عار شوی؟


نکند مست شوی

    فارغ از این هست شوی؟

        بعد آن کور شوی،

              کر شوی، شاعر و بیمار شوی؟


نکُنَد دل نکَنی،

           دل بکَنَد،

              بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟

                    برود در بر یار دگری

                         صبح که بیدار شوی


◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆


  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰



عکس هاى قشنگت دلیل بر زیبایى تو نیست، ساخته دست عکاس است...

درونت را زیبا کن که مــدیون هیـچ عکاســى نباشـى...!

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰
محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان می‌روی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت: می‌باید تو را تا خانهٔ قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانهٔ خمار نیست
گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست
گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بیرون کنم
گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست
گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بخود شدی
گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست
گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را
گفت: هوشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست
  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


واعظی پرسید از فرزند خویش
هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟

صدق و بی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت هم کلید زندگیست

گفت؛زین معیار اندر شهر ما
یک مسلمان هست آن هم .....................!

#پروین_اعتصامی


  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰



ﻋﺸﻖ ﺍﻟﻬﯽ
ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻭﻟﻔﮕﺎﻧﮓ ﭘﺎﻭﻟﯽ...
ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﻧﻮﺑﻞ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۹۴۵ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﮐﺸﻒ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺟﺪﯾﺪﺵ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ :
ﺍﺻﻞ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭﯼ ﭘﺎﻭﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﺁﻟﺒﺮﺕ ﺍﻧﯿﺸﺘﯿﻦ ﻫﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ , ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ.
ﭘﺎﻭﻟﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ , ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ. ﻫﻤﻪ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻥ ﻫﺎ
ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺳﻪ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ؛ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻫﺎﯼ:
ﺳﻄﺢ ﺍﻧﺮﮊﯼ
ﭼﺮﺧﺶ
ﻣﺪﺍﺭ
ﮐﻪ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﺩﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻭﯾﮋﮔﯽ , ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﻫﺮ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﯽ
ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ.
ﭘﺎﻭﻟﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﻫﯿﭻ ﺩﻭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﯾﮑﺴﺎﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ.
ﭘﺎﻭﻟﯽ ﻣﺜﺎﻟﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :
ﺳﯿﺒﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻫﺎ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ، ﻓﻘﻂ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ
ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.
ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﺁﻥ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ " ﺍﺭﯾﮏ ...."
ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﺍﺭﯾﮏ ﻋﺪﺩﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ
ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﻢ، ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺁﻥ ﻋﺪﺩ ﺑﺰﺭﮒ 23 ﺑﺎﺷﺪ.
ﭘﺎﻭﻟﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﮐﺠﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ , ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ , ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﯿﭻ
ﺳﯿﺐ ﺩﯾﮕﺮﯼ , ﺑﻠﮑﻪ ﻫﯿﭻ ﺷﯿﺌﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﺶ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﺁﻥ 23
ﺑﺎﺷﺪ.
ﺣﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺘﻤﺎﻟﯽ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺳﯿﺐ ﺭﺍ ﺑﺮﻕ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻡ , ﺍﺯ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﺪﻩ , ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺣﺎﺻﻞ
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﺍﺭﯾﮏ ﺭﺍ ﺍﺭﺗﻘﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺜﻼ 26 ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﻭ ﺩﺭﺳﺖ
ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺎ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ 26 ﺑﻮﺩﻩ , ﺩﺳﺘﺨﻮﺵ
ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺗﻮﺍﺯﻥ ﺧﻮﺩ , ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ. ﭘﺎﻭﻟﯽ ﺑﺎ
ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﻧﻮﺑﻞ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺍﮔﺮ ﻫﺮ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ , ﭘﺲ ﻫﺮ ﺷﯿﺌﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻭﺍﺟﺪ
ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺖ.

ﻭ ﺍﻣﺎ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﯿﺮﯼ :
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﺳﯿﺐ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﮐﻮﭼﮏ , ﺗﻐﯿﯿﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ , ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ
ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ ﻭ ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻢ , ﻭ ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻢ...
ﻭ ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﻡ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﻭ ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺧﺎﺭﺵ ﻣﯽ
ﺩﻫﻢ....
ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺯﻧﺠﯿﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ.
ﻫﺮ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ , ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﺴﺘﺮﻩ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ
ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﺨﻮﺵ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﻣﺎﺩﻩ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻣﺮﺍ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ.
ﻏﻢ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﻫﺸﯿﺎﺭﺗﺮ ﮐﻨﺪ؛ ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﺯﺧﻤﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ، ﺁﮔﺎﻩ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ. ﺍﻧﺪﻭﻩ
ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﯿﭽﺎﺭﮔﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﻨﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺭﻧﺞ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻧﮑﻨﯿﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﺑﯿﺪ ...ﭼﻮﻥ ﺭﻧﺞ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ
ﻫﻮﺷﯿﺎﺭﺗﺮ ﺷﺪﻥ. ‏( ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺑﻮﺩﺍ ‏)
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻣﺤﺒﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﯽ ﻣﻬﺮﯼ ﺩﯾﺪﯾﺪ، ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ
ﻧﺸﻮﯾﺪ؛

ﭼﻮﻥ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ , ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺩﯾﮕﺮ , ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﻳﺪ
.
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻋﻠﻢ ﺑﺮ ﺁﻣﻮﺯﻩ ﻫﺎﯼ ﻓﻼﺳﻔﻪ ﻣﻬﺮ ﺗﺄﯾﯿﺪ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ .ﭼﻮﻥ ﻓﻼﺳﻔﻪ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺍﺳﺖ.
ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﻃﻊ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ    تقدیم به دوستان و خوانندگان وبلاگ شهر عشق نادیا ایزی

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

«سرمایه جنسی» در جامعه ایران    

این مقاله کوتاه به منظور بررسی پدیده‌ای اجتماعی که عموما در جامعه ایران به صورت پنهان جریان دارد به نگارش درآمده. پدیده اجتماعی مدِ نظر ساختنِ بدنی جنسی برای ارضای نیاز جنسی است. این هدفِ آشکار، در بطن خود ارزش اقتصادی و اجتماعی نیز به همراه دارد. آیا افرادی که با هم در تعامل هستند، از پنهان بودن آن آگاه می‌باشند؟

شایسته‌ترین نظریه برای تبیین پدیده اجتماعی ذکر شده، نظریه «سرمایه جنسی» کاترین حکیم است. نظریه و تحقیقات وی به طور کل این موضوع را نشان می دهد که مردان و زنان روز به روز به بدن خود توجه بیشتری می کنند. حکیم با وضعِ اصطلاح «سرمایه جنسی» به نقد نظریات فمینیستی و مردسالارانه پرداخت. تمایل جنسی چیزی است که به طور عام در همه انسان ها وجود دارد. همچنان که برای گرسنگی باید غذا خورد، برای نیاز جنسی نیز باید دست به عمل جنسی زد.

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰



‌ انسانیت در من میمیرد..... وقتی مادری کنار امام زاده جوراب می فروشد....

انسانیت نابود میشود.....وقتی خواهری پشت خط عابر پیاده اسفند دود میکند.....

انسانیت معنایی ندارد ......وقتی پدری روی برگشت ب خانه را ندارد.....

انسانیت گم میشود ....وقتی برادری از فقر کلیه اش را می فروشد....

انسانیت معنا ندارد وقتی جوان رعنای وطن من بجای تولید محصول و ارائه خدمات، سی دی  و ....می فروشد......

انسانیت به فنا می رود انگاه که دختری بخاطر یک شیشه عطر ..............

انسانیت کجا است انجا که دختران ما حاضر به تن فروشی شدند

و ما فقط انسان هایی هستیم که به وسعت دیدمان انسانیت را جار میزنیم! خوب حرف می زنیم اما اهل عمل نیستیم .

شما که ادعای انسانیت دارید من که ادعای انسانیت دارم انسانیت کجاست؟!!! اصلا می دانیم چطور نوشته می شود!!

بعید می دانم!!! سرمان به آخور زندگی خودمان مشغول است خودم را عرض کردم پس وای بر من!!


نادیا ایزی

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست

حتی گره اخم خدا واشدنی نیست.

از حاصلضرب من و تو عشق بپا شد

از خاطره ام عشق تو منها شدنی نیست

من با تو، همیشه همه جا ما شدنی بود

من با تو شدن، این دفعه گویا شدنی نیست

آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیدار

رویای قشنگیست و اما شدنی نیست

از دوری هم، هر دو چه بیمار و خرابیم

اندازه ی این عشق که معنا شدنی نیست

پایان کلامم، من و تو، آخر این شعر،

با وصله واصرار و دعا... ماشدنی نیست..

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
📚 اتحادیه ابلهان
 جان‌کندی تول رمان اتحادیه ابلهان را در سی سالگی نوشت و بعد از اینکه هیچ ناشری زیر بار چاپ آن نرفت به زندگی خود پایان داد. بعد از مرگ او با تلاش‌های مادرش کتاب از سوی دانشگاه لوییزیانا منتشر شد و بلافاصله مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
چکیده:
اتحادیه ابلهان داستان زندگی پسر چاق و تنبلِ سی و چندساله به اسم ایگنیشس است که با مادرش در محله‌ای پست در نیواورلینز زندگی می‌کند و متخصص فرهنگ و هنر قرون وسطا است. روحیه آرمانگرایانه دارد.

  • نادیا ایزی