میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت می خواری و مصتث....

میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت

می خواری و مستی ره و رسم دگری داشت

(صادق سرمد)

_______-

پس تو خودت را محاکمه خواهی کرد،
این دشوار ترین کار است!
محاکمه ی خود از محاکمه ی دیگران مشکل تر است.
تو اگر توانستی درباره ی خود درست قضاوت کنی، قاضی واقعی هستی...

شازده کوچولو
آنتوان دو سنت اگزوپری

جبران از راه تحقیر دیگران!

جبران از راه تحقیر دیگران!

افراد برای جبران شکست و پوشش گذاشتن بر روی معایب خود، گاه به نکوهش و تحقیر دیگران می پردازند و از این راه احترام خود را در نظر خویش حفظ می کنند. اگر شخص به علت کمبود معلومات یا توانایی لازم موفق نشده باشد به شغل یا مقامی دسترسی پیدا کند، برای جبران این شکست ارزش آن مقام یا صاحب آن را پایین می آورد.

همچنین زمانی که یک شخص نمی تواند خود را برتر و غالب سازد، در این صورت ابتدایی ترین اصل نسبیت را به کار می گیرد ؛

یعنی برای بالاتر بردن میزان اهمیت و ارزش خود، همواره زندگی آنان را زیر نظر گرفته تا اگر کوچک ترین اشتباهی از آنان سر بزند، آن را بزرگ جلوه داده و آنان را در نظر دیگران مورد تمسخر قرار دهد و گاهی اوقات کار به تهمت و افترا نیز می کشد...

منبع: (فروید،  مکانیزم های دفاع روانی،  ترجمه گوهری راد و جوادی    انتشارات رادمهر 93)

من این صفت را در شهرهای کوچک در افراد زیاد دیده ام مخصوصا جنس مذکر ،، سرک کشیدن در زندگی یکدیگر و برملا کردن رازهای دیگران که کمتر از خودشان سوال شود درحالیکه این صفت را به زنان نسبت می دهند می توان این را نیز بخشی از همین کمبودهای رفتاری این جنس دانست .......التماس تفکر نادیا ایزی

آنجا را نمی دانم اما اینجا تا پیراهنت را سیاه نبینند باور.........

                                                                                         نادیا ایزی

بزرگ ترین پشیمانی ام این است که ساعت جمله ساختن برای کسانی بود که...........

                                                                                                                                                    نادیا ایزی

سلام پدرم کم پریشان حال و دلخوش .....همه شب نالم چون نی ، که غمی دارم دل و جان بردی اما نشدی یارم... شعری بسیار زیبا از رهی معیری

سلام پدرم سلام همه ی امیدم چقد این روزها دلتنگتم دو ماه دیگر دومین سال کوچ تو است و دوسال است بر ما چه گذشت خدا داند و بس(((من یکی مجنون دیگر در پی لیلای خویشم***عاشق این شور وحال عشق بی فرجام خویشم***

تا به سویش رهسپارم سر زمستی بر ندارم**من پریشان حال و دلخوش با همین دنیای خویشم))))

همه شب نالم چون نی ، که غمی دارم
دل و جان بردی ، اما نشدی یارم
با ما بودی ، بی ما رفتی.
چون بوی گل به کجا رفتی؟
تنها ماندم ، تنها رفتی
چون کاروان رود...

عشق را از عشقه گرفته اند بخوانید زیباست

عشق را از عَشَقه گرفته اند...
عَشَقه چیست ؟
عشق را از عشقه گرفته اند و آن گیاهی است که در باغ پدید اید در بُن درخت ،اول بیخ در زمین سخت کند ، پس سر بر آرد و خود را در درخت میپیچد و همچنان میرود تا جمله درخت را فرا گیرد ،و چنانش در شکنجه کند که نم در درخت نماند ،وهر غذا که به واسطه ی آب وهوا به درخت میرسد به تاراج میبرد تا آنگاه که درخت خشک شود.....

 سلوک
 محموددولت آبادی

نسلی هستیم که روزها می خوابیم و شبها بیداریم چرا؟؟؟!!

دنیا زندان نیست دنیا مدرسه است و ما دانش اموزان خرد بی خردی هستیم و ......

دنیا زندان نیست؛
دنیا مدرسه است،
و ما دانش آموزان خُردِ بی خِرٓدی هستیم
که هر روز، هر ماه، و هر سال بعد از تحمل رنج خواندن و دانستن، آزمایش می شویم.
و هرگز نپنداریم که، دنیا کلافی سر در گم و مغشوش است!

اما به قول "مارک تواین":
باید هوشیار باشیم که از هر تجربه،
فقط حکمتی را که در آن نهفته است کسب کنیم و درک کنیم که تقدیر یعنی، مجموعه ای از حوادث برای نوعی یادگیری


لطفا گوسفند نباشید / محمود نامنی

نمی توانی به خورشید نزدیک باشی و بدنت سرد باشد.

نمی توانی به خورشید نزدیک باشی و بدنت سرد باشد. نمیتوانی به خدا نزدیک باشی و ضعف و خودخواهی و جهل ونفرت و غم و ریا و... در چهره ات نمایان باشد

نادیا ایزی

شرم گونه‌ای خشم علیه خویشتن است ...

شرم گونه‌ای خشم علیه خویشتن است ، و هرگاه تمامی یک ملت شرمنده شوند ، به سان شیری وا پس می‌کشند تا جهش خود را به جلو آغاز کنند .

مارکس در نامه‌ای به آرنولد روگه

بابک احمدی . مارکس و سیاست مدرن ،ص۱۸۲