شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

این وبلاگ فضایی است برای درد دلهای دوستانه و ذکر خاطرات .....
ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را...

همه میپندارند،
که عکس پدرم را ؛
به دیوار خانه ام آویخته ام!
اما نمیدانند
که دیوار خانه ام را ،
به عکس پدرم تکیه داده ام...

  • ۰
  • ۰

📚📚📚
برای فرزندانمان لالایی نخوانیم
 تا بخوابند!
 کتاب بخوانیم تا بیدار شوند...
ملتی که کتاب نمی خواند باید تمام تاریخ را تجربه کند... ؛
برای فرزندانمان قصه هایی بگوییم
که بیدار شوند،
نه قصه هایی که به خواب فرو روند...؛
بیداری وجدان و خرد
دلنشین تر از خواب است . . .

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

من فکر می‌کنم آن چه موجب رنجش آدم‌ها از یکدیگر می‌شود، این است که :

غالبا ما آدم‌ها توقع داریم طرف مقابلمان، به تمام وقایع دنیا از زاویه‌ی دید ما نگاه کند!
در صورتی که درون هر آدمی، دنیای متفاوتی وجود دارد که با پذیرش این تفاوت‌ها، روابط شکل مناسب‌تری خواهند داشت.

#گونتر_گراس
از کتاب: طبل حلبی


تحلیل:

جمله اول کاملا درست است اما مسئله برسر اجرا و تحقق جمله دوم است.

مسئله:

فرض کنید دو فرد براساس گزارهای ی زیر عمل می کنند

فرد 1: تمام انسان ها خوب هستند مگر خلاف آن به من ثابت شود.

فرد 2: تمام انسان ها بد هستند مگر خلاف آنها به من ثابت شود.

تفسیر:

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

گاهی پیش می آید کسی از راه می رسد که تنها وظیفه و دغدغه اش شکستن توست،
از همه چیز سرخورده ات می کند
همه چیزت را شوخی می گیرد که خودش را بزرگ جلوه دهد
برای نگه داشتنش تلاش می کنی،
می شکنی و باز از نو تکه هایت را بزور سر هم می کنی و به خیالت هر چه بیش تر از خودگذشتگی کنی،
زودتر به مرادت می رسی و اصلا هم حالی ات نیست که او دیگر تمام شده، تو این ها را نمی فهمی
تو حتا حاضری باز هم بشکنی تا شاید یکبار دیگر امتحانت جواب دهد
و نمی دانی که امتحان هم اندازه ای دارد،
خدا هم فقط چند بار آدمیزاد را امتحان می کند،
اما گاهی تو برای آدم مقابل زندگی ات از خدا هم بیشتر کوتاه می آیی
از خدا یاد بگیر به یک جایی که رسیدی، قهر کن،
غَضَب کن و کنار بکش
طبیعت که بیکار نمی ماند
منتظر است تو از این همه پریشانی و انتظار بیهوده خسته شوی و کنار بکشی تا خودش دست به کار شود
کار خودش را خوب بلد است
آن وقت می بینی که پشت این همه سماجت های بیهوده ی تو چه اتفاق های ارزشمندی کمین کرده است
و آن همه ی تمنا و شکستن ها چه بیهوده بوده است
رسم دنیا همین است با شتاب تمنای عشق کنی،
با همان سرعت شتاب هم پس زده می شوی
می بینی که ماه ها گذشته و تعهد و علاقه ات فقط صرف کسی شده که تو را یک شوخی بزرگ می بیند
تو دیگر قدرت ادامه نداری
آنوقت است که .....
شما ادامه متن را بنویسید

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

 تقریبا هر انسانی می تواند فلاکت را تحمل کند، ولی اگر می خواهید شخصیت انسان را محک بزنید، به او قدرت بدهید.   آبراهام لینکلن   

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

بلاخره رفتم بهشت

نوبت من , قرار بود از روى پلى بگذرم , به باریکى مو و به تیزى لبه ى شمشیر . خودم مى دانستم مى افتم و افتادم , پرونده ام بعد از من افتاد زمین , طورى ام نشد , پرونده را کسى برایم خواند , ٽواب خیلى کم دارى اما گناه هم خیلى ندارى , روزه و نمازى را که نخواندى خدا بخشیده , یک شاکى خصوصى دارى اگر او رضایت بدهد مى روى بهشت , شاکى ام از حال و روزم باخبر بود , مى دانست که اگر طلبش را ندادم بخاطر ندارى ام بوده نه چیز دیگرى ....

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

گاهی،
برای رهاشدن از زخم های زندگی باید بخشید و گذشت ....
میدانم که بخشیدن کسانی که از آنها زخم خورده ایم، سخت ترین کار دنیاست....
ولی،،
تا زمانی که هر صبح چشمان خود را با کینه بازکنیم
 و
آدمهای، خاطرات تلخ را زنده نگه داریم و در ذهن خود هر روز محاکمه شان کنیم....رنگ آرامش را نخواهیم دید !!

گاه،،،
چشم ها را ، باید بست و از کنار تمام بد بودنها گذشت...

َ

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


پرسیدم:
محبت را کیست لایق؟
 پاسخ آمد:
او که یادت میکند
در هر دقایق!

لحظه هاتون پرازشادی ونشاط

_________________

از برای دیدنت  یک آسمان من پَر زدم

بهر پیدا کردنت ٬ خانه به خانه سر زدم

یا تو را می جویم و یا خویش را گم می کنم

امشب این  می  را به امید شب آخر زدم




  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


  • نادیا ایزی