شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

این وبلاگ فضایی است برای درد دلهای دوستانه و ذکر خاطرات .....
ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را...

همه میپندارند،
که عکس پدرم را ؛
به دیوار خانه ام آویخته ام!
اما نمیدانند
که دیوار خانه ام را ،
به عکس پدرم تکیه داده ام...

  • ۰
  • ۰

ا ز خواب برخیز، نه از رختخواب!


روزی خواجه ای در میان گروهی از عوام، اندر فواید سحر خیزی سخن می راند که ای مردم همانند من که همواره صبح زود از خواب برمی خیزم عمل کنید که فواید بسیاری بر آن است
بهلول که در آن جمع بود گفت؛ ای خواجه!!؟ «تو از خواب بر نمی خیزی، از رختخواب بر می خیزی! و میان این دو، تفاوت از زمین است تا آسمان»!!!!!

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

زندگی دفتری از خاطره هاست

بارها دیده ام و می بینم

مادری اشک آلود

با نگاهی پردرد

چشم در چشم غم آلود پسر دوخته است

وز تهی دستی خویش

بهر تنها فرزند

سالها حسرت و ناکامی اندوخته است

پشت سر می بیند

دشت تا دشت، غم و غربت و سرگردانی

پیش رو می‌نگرد

کوه تا کوه پریشانی و بی سامانی

من بجز سکه اشک

چه توانم که به پایش ریزم؟

نه مرا دستی هست

که غمی از دل او بردارم

نه دلی سخت کزو بگریزم

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

کاش کسی یاد معلم ها میداد
اول مهر
شغل پدرها را نپرسند؛
وقتی هنوز احترام به همه ی شغل ها را و...افتخار به همه ی پدرها را یاد دانش آموزانشان نداده اند!
حالا قصه ی چشمان یتیمی که نم می خورد، بماند...

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

عرض سلام و احترام دارم خدمت دوستان بزرگوار پدرم؛

این وبلاگ به نام پدرم ایجاد شده است و شایسته است که در مورد شخصیت - خاطرات  - دغدغه ها.... ایشان نوشته شود و  مطالب درخواستی فوق با توجه و عنایات  دوستان گرانقدر پدر میسر خواهد شد .


                                                 منتظر پیامهای شما بزرگواران می باشم .

                                                   ارادتمند شما نادیا(زهرا) ایزی

 

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

حافظ غزل شمارهٔ ۲۲۷

گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود
تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود
رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است
حیوانی که ننوشد می و انسان نشود
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض
ور نه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود
اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش
که به تلبیس و حیل دیو مسلمان نشود
عشق می‌ورزم و امید که این فن شریف
چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود
دوش می‌گفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود
ذره را تا نبود همت عالی حافظ
طالب چشمه خورشید درخشان نشود

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

بلوغ اخلاقی

بلوغ اخلاقی

کسی که به بلوغ اخلاقی رسیده باشد خوش اخلاق است. رفتارهایش با وقار کنترل شده و در چهارچوب است، کینه توزی و کج خلقی، قهر، بد دهنی، بی ادبی، ریا و تظاهر نمی کند.

امام صادق علیه السلام : با انسان بد اخلاق ازدواج نکنید.

چنین کسی مدام می خواهد شما را مسخره کند و دست بیاندازد.


  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰



مرغابی هستی یا عقاب؟

وقتی شما به شهر نیویورک سفر کنید، جالب ترین بخش سفر شما هنگامی است که پس از خروج از هواپیما و فرودگاه، قصد گرفتن یک تاکسی را داشته باشید.

اگر یک تاکسی برای ورود به شهر و رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است.

 اگر راننده ی تاکسی شهر را بشناسد و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده اید.

 اگر زبان راننده را بدانید و بتوانید با او سخن بگویید بخت یارتان است و اگر راننده عصبانی نباشد، با حسن اتفاق دیگری مواجه هستید.

 خلاصه برای رسیدن به مقصد باید از موانع متعددی بگذرید.

هاروی مک کی می گوید: «روزی پس از خروج از هواپیما، در محوطه ای به انتظار تاکسی ایستاده بودم که ناگهان راننده ای با پیراهن سفید و تمیز و پاپیون سیاه از اتومبیلش بیرون پرید، خود را به من رساند و پس از سلام و معرفی خود گفت: «لطفا چمدان خود را در صندوق عقب بگذارید.»

سپس کارت کوچکی را به من داد و گفت: «لطفا به عبارتی که رسالت مرا تعریف می کند توجه کنید.»

بر روی کارت نوشته شده بود: «در کوتاه ترین مدت، با کمترین هزینه، مطمئن ترین راه ممکن و در محیطی دوستانه شما را به مقصد می رسانم.»

من چنان شگفت زده شدم که گفتم نکند هواپیما به جای نیویورک در کره ای دیگر فرود آمده است.

راننده در را گشود و من سوار اتومبیل بسیار آراسته ای شدم. پس از آنکه راننده پشت فرمان قرار گرفت، رو به من کرد و گفت: «پیش از حرکت، قهوه میل دارید؟ در اینجا یک فلاسک قهوه معمولی و فلاسک دیگری از قهوه مخصوص برای کسانیکه رژیم تغذیه دارند، هست.»

گفتم: «خیر، قهوه میل ندارم، اما با نوشابه موافقم».

راننده پرسید: «در یخدان هم نوشابه دارم و هم آب میوه.»

سپس با دادن یک بطری نوشابه، حرکت کرد و گفت: «اگر میل به مطالعه دارید مجلات تایم، ورزش و تصویر و آمریکای امروز در اختیار شما است.»

آنگاه، بار دیگر کارت کوچک دیگری در اختیارم گذاشت و گفت: «این فهرست ایستگاههای رادیویی است که می توانید از آنها استفاده کنید.
ضمنا من می توانم درباره بناهای دیدنی و تاریخی و اخبار محلی شهر نیویورک اطلاعاتی به شما بدهم و اگر تمایلی نداشته باشید می توانم سکوت کنم. در هر صورت من در خدمت شما هستم.»

از او پرسیدم: «چند سال است که به این شیوه کار می کنید؟»

پاسخ داد: « دو سال.»

پرسیدم: «چند سال است که به این کار مشغولید؟»

جواب داد: «هفت سال.»

پرسیدم: «پنج سال اول را چگونه کار می کردی؟»

گفت: «از همه چیز و همه کس،از اتوبوسها و تاکسی های زیادی که همیشه راه را بند می آورند، و از دستمزدی که نوید زندگی بهتری را به همراه نداشت می نالیدم.

 روزی در اتومبیلم نشسته بودم و به رادیو گوش می دادم که وین دایر شروع به سخنرانی کرد.

مضمون حرفش این بود که مانند مرغابیها که مدام واک واک می کنند، غرغر نکنید، به خود آیید و چون عقابها اوج گیرید.

 پس از شنیدن آن گفتار رادیویی، به پیرامون خود نگریستم و صحنه هایی را دیدم که تا آن زمان گویی چشمانم را بر آنها بسته بودم.

 تاکسیهای کثیفی که رانندگانش مدام غرولند می کردند، هیچگاه شاد و سرخوش نبودند و با مسافرانشان برخورد مناسبی نداشتند.

 سخنان وین دایر، بر من چنان تاثیری گذاشت که تصمیم گرفتم تجدید نظری کلی در دیدگاهها و باورهایم به وجود آورم.»

پرسیدم: « چه تفاوتی در زندگی تو حاصل شد؟»

گفت: «سال اول، درآمدم دوبرابر شد و سال گذشته به چهار برابر رسید.

 نکته ای که مرا به تعجب واداشت این بIود که در یکی دو سال گذشته، این داستان را حداقل با سی راننده تاکسی در میان گذاشتم اما فقط دو نفر از آنها به شنیدن آن رغبت نشان دادند و از آن استقبال کردند.

 بقیه چون مرغابیها، به انواع و اقسام عذر و بهانه ها متوسل شدند و به نحوی خود را متقاعد کردند که چنین شیوه ای را نمی توانند برگزینند.»

دوستان شما در دنیای امروزمون مرغابی هستید یا عقاب؟؟؟؟ روش کاری خود را دگرگون کنید"
عقاب باشید و عقاب بمانید...

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

         قهرمان کیست ؟وفرق پهلوان باجهان پهلوان درچیست ؟وجایگاه هریک درآیین کهن باستانی وادبیات اسطوره ای وحماسی طبق سنت وآیین پهلوانی در کجاست؟

   به نام خداوند جان آفرین    دلیران و گردان ایران زمین

در گستره‌ی ایران زمین از دیرباز در میان حاکمان و سلاطین و امرا ورزش همواره یک اصل مهم و مورد توجه خاص و عام بوده است بطوری که سابقة آن طبق روایات به شش هزار سال قبل از میلاد می‌رسد چنانکه در اوستا در شرح تاریخ سلسله‌های کهن پیشدادیان و کیانیان ایران و زندگی بهمن‌شاه از کشتی سخن به میان آمده است، فقط رستم فرزندزال وغلامرضاتختی به افتخارجهان پهلوانی نائل آمده اند.وانتخاب القاب قانونا باتصویب فدراسیون ورزش های پهلوانی وزورخانه ای صورت می گیرد. کشتی از ورزش‌های سنتی و بسیار کهن ایرانیان در دوران باستان به شمار می‌آید با مطالعة کتاب‌های حماسی ایران از جمله شاهنامه‌ی فردوسی می‌بینیم که کشتی به صورت جنگ تن‌به تن اولین مرحلة جنگ حریف‌ هماورد هم قدر بود، هرکس می‌توانست پشت حریف را به خاک برساند، خنجر می‌کشید و حریف خود را از پای درمی‌آورد یا می بخشید. آنچه را ما شاهدیم تنها معدود و محدود قهرمانانی توانسته‌اند بر طریق پهلوانی گام نهند و همواره برای دستیابی به قله رفیع پهلوانی و خصلت‌های بسیار سخت و دشوار آن دست یازند و از دهلیزها و کوچه‌های پرپیچ و خم خوفناک وادی نفسانی عبور کرده و خود را نیز بر فراز قله پهلوانی برسانند.

 در خصوص کشتی پهلوانی می گوید قهرمانی وپهلوانی 2 پدید ه نیرومندی است ویکی جسمی ودیگری معنوی که اغلب اوقات به اشتباه مترادف یکدیگر در نظر گرفته می شود هر پهلوانی استاد کشتی است ولی هر استاد را نمی توان پهلوان دانست چون لازمه رسیدن به مقام پهلوانی طی مقامات معنوی واخلاقی است .

قهرمانی ، نیرومندی تن است پهلوانی از یک طرف مرحله تکامل نیرومندی تن از جمله قهرمانی ورسیدن به درجه استادی وپیش کسوتی کشتی گیران واز طرف دیگر رسیدن به مقام معنوی پهلوانی است که هزار نکته .باریکترزمو این جاست هر که کشتی گیر ویا استاد کشتی است شایستگی رسیدن به مقام پهلوانی را ندارد وطبق سنت و آیین پهلوانی هر کشتی گیر وورزشکار باید علاوه بر نیرومندی جسم  از سجایای جوانمردی ، بزرگواری ومعرفت برخوردار باشد ، ولی چه بسا استادان کشتی که هیچ گاه به مقام پهلوانی نرسیده،وبه همان مقام قهرمانی بسنده کرده اند

 

امام محمد غزالی در کتاب احیاء العلوم ورزش را یک نوع ریاضت می‌دانند.

و در قرن چهارم هجری ابن سینا در کتاب قانون ورزش کشتی را از جمله‌ی ورزش‌های قدیم ایران دانسته و از انواع کشتی نیز در کتاب فوق یاد کرده است.

نخست جهت آشنایی با صفات پهلوانی به پیشینة تاریخی پهلوانی از زبان مولانا ملاحسین واعظ کاشفی دانشمند شهیر قرن نهم و دهم هجری که درباره پهلوان واقعی نگاشته شده توسل جسته و به عنوان یک سند معتبر ارائه خواهد شد.

اگر پرسند پهلوان کیست؟ و که را پهلوان توان گفت؟ بگوی آنکس که دوازده صفت داشته باشد.

اول ترس از خدا، دوم متابعت از شرع، سوم تن قوی، چهارم زبان خوش، پنجم دل دلیر. «تن قوی دارد، تن و روان قوی ظرفیت بسیار که از حرف سخت و درشت جاهلانه از کوره درنرود! و متابعت هوای نفس نکند که مبادا بر این سبیل بر دیگران آسیب رساند». ششم فرد کامل، هفتم صبر تمام، هشتم علم به کمال، نهم تلاش و کوشش تمام و دائم، دهم خلقی پسندیده، یازدهم دوری از حرام، پوشیدن خویش از محرمات و ستر عورات و اجتناب از محرمات الهی و دوازدهم نعمت بر دوام، سفره‌دار باشد. که پهلوانی آئینی است باستانی: پس از اسلام مولی علی (ع)را بعنوان سمبل پهلوانی می‌دانند. بعدها نیز صفت‌های جوانمردی یا عیاری، ظلم ستیزی، حق‌ستانی ضعیفان از زورمندان به صفت های پهلوانی افزوده شده است.

حال که اندکی با صفت‌ها و منش‌ پهلوانی آشنا شدیم جا دارد که با «واژة بسیار مقدس جهان پهلوان» نیز آشنا شویم که دانستن آن خالی از لطف نخواهد بود و موجب خواهد شد کمتر دچار اشتباه شویم،با وجود کثرت پهلوانانی که در کتاب سترک و بزرگ شاهنامه نام انان ذکر گردیده،تنها رستم ،پسر زال،پهلوان اسطوره ای ایران توانسته با موفقیت از هفت خوان بگذرد و لقب جهان پهلوانی را برای نخستین بار به خود اختصاص دهد که حکیم ابوالقاسم فردوسی بدان اشاره فرموده است. و دومین بار در تاریخ معاصر زنده یاد شادروان غلامرضا تختی قهرمان جهان و المپیک( دارندة 7 مدال رنگارنگ جهانی و المپیک) و صاحب بازوبند پهلوانی در سال‌های 1336 و 37 و 1338 راجهان پهلوان در کارنامة موفق خود دارد و آنچه او را به دریافت این لقب اسطوره‌ای موفق کرده فقط داشتن مدال‌ها و افتخارات جهانی و المپیک وی نبوده و نیست بلکه در کنار قهرمانی شخصیت وارستة انسانی و صفات نیک پهلوانی و بعد معنوی ،او را به چنین موفقیت نادر نائل کرده است، که کهن کسوتان صاحب نام و صاحب‌نظران نیک فرجام ورزش کشتی کشور اتفاق نظر داشته و همواره بر این نکته تأکید مؤکد ورزیده‌ و لقب جهان پهلوان را برازنده‌ی آن یل بی‌بدیل و یگانه‌ی کم‌نظیر دانسته اند.

بیائید کمی به واقعیت‌ها بپردازیم و ساختارشکنی نکنیم هرچیزی را در ابعاد و اندازة خودش مطرح کنیم از بزرگ‌نمایی بپرهیزیم که این روش و منش را با آیین ورزش به ویژه منش پهلوانی سر سازگاری نیست که حکیمان گفته‌اند:« دارو به گمان خوردن و راه نارفته بی‌کاروان رفتن شرط عقل نباشد«.

  پس جایگاه منیع و پایگاه رفیع پهلوانی، جوانمردی و آئین آن را ارج نهیم با قداست ورزش بازی نکنیم و حاضر نشویم به هیچ قیمتی آیین مقدس مورد هجمه قرار گیرد آنهم ورزشی که به درازنای تاریخ ایران قدمت دارد و به فراخنای فرهنگ قداست ،و پهلوانی راریشه در خاک است و شاخه در آسمان. پهلوان را خصلتی است بس عظیم که مبشر صدق کردار است و سلامت پندار. چه نیکو خواهد بود که از این میراث گران‌بها به نیکی حراست نمائیم و اجازه ندهیم که این حریم مقدس جولانگاه مطامع و بهره‌برداری شخصی گردد. خردمندان و اهل قلم را دقت و امعان نظر بیش می‌باید تا کمتر دچار لغزش و اشتباه شوند که اشتباه آنان تأثیر منفی در جامعه خواهد گذاشت و گاه قابل جبران نخواهد بود. شیخ اجل فرموده:« معصیت از هر کس سر بزند بد است.

از عالم ناخوبتر چرا که علم سلاح جنگ با شیطان است و خداوند سلاح راه چون به اسیری برند بیش شرمسار شود«.

اینک جا دارد به تاریخچه ی نوین ورزش کشتی پهلوانی نیز اشاره ای داشته باشیم تا سال 1318 ورزش کشتی به صورت آئین باستانی برگزار می‌شد و از سال 1323 با قانونمند شدن ورزش و ایجاد باشگاه‌ها فرهنگ نوین ورزش پا گرفت و به پیش‌نهاد انجمن ملی تربیت بدنی برگزاری کشتی پهلوانی را بصورت رسمی تصویب تا هر سال پهلوان ایران با این رقابت‌ها شناخته شود و بازوبند پهلوانی را بصورت امانت برای یک سال پیش خود داشته باشد و چنانچه این قهرمانی را در سه سال متوالی تکرار نماید دارندة همیشگی بازوبند پهلوانی خواهد شد.

4 تن از پهلوانان را برگزیدیم که بدان اشاره می‌شود:

1-  اولین پهلوان و صاحب بازوبند سال‌های 23 و 24 و 25 برای همیشه پهلوان مصطفی طوسی خراسانی، 2- پهلوان عباس زندی با 4 دوره قهرمانی 28-32-33-34 جوانترین پهلوان ایران در سن 18 سالگی صاحب بازوبند پهلوانی شد و وی در 17 سالگی به عضو تیم ملی درآمد. 3- غلامرضا تختی سال‌های 36-37-38 سه سال پی‌درپی نیز پهلوان کشور و برای همیشه صاحب بازوبند پهلوانی شد. جهان پهلوان لقب رستم در شاهنامه به راستی برازندة رستم دوران غلامرضا تختی است. وی به اسطوره‌ای بی‌بدلیل در ورزش ایران تبدیل شد. 4- علیرضا سلیمانی سال‌های 58-61-62-64-65-69 با 6 عنوان پرافتخارترین پهلوان کشور تاکنون به حساب می‌آید که باعث شد سلیمانی به واسطه‌ی آن به لقب پهلوان باشی مفتخر گردد.(با اینکه نتوانست برای همیشه صاحب بازوبند پهلوانی شود. امید که با خواندن مطالب فوق جایگاه کلمات در آئین پهلوانی و ورزش را دانسته باشیم و بدانیم از این پس به قول استاد محمود دولت‌آبادی که نوشتة ایشان را خالی از لطف ندیدیم که عیناً در ذیل آورده خواهد شد،« نیک می‌دانید که چهره‌های پربار و متین و درخشان ایرانیان و به تبع آن تاریخ سرزمین ما از همین زاویه «چاپلوسی و سعایت» آسیب‌پذیر بوده و آسیب‌های عمیق پذیرفته است از نامیمونی همین دو ویژگی است، بزرگی راستین و ممکن را به سبکی جلافت آلودن، و ازنا پسندیدگی سبکی و جلافت، بزرگی کاذب ساختن که دیگر چنین مباد اما چنین نبودن به قوام ساختمند اجتماعی منش شما بستگی دارد.«

   حال که تفاوت واختلاف وبارمعنایی کلمهء قهرمان وپهلوان وفرق واژهء پهلوان با مفهوم ومعنای لغوی وکاربردی جهان پهلوان را درورزش مقدس کشتی وآیین ورزش زورخانه ای ونقطهء اختلاف وافتراق هریک را دانستیم امید که از دادن عناوین بی جا ونا مناسب به افراد سخت بپرهیزیم که دیگر چنین مباد.

    شایان گفتن است طبق آئین نامه ءورزش کهن زورخانه ای تارتبهء5(خوش ساخته-دلیر)توسط مرشد:

رتبهء 8به بالاتربامدیریاپیشکسوت ترین فردزورخانه حداقل سن 50سال ببالا بعهده ی هیئت شهرستان می باشد.

و رتبه های6و7(دلیرمرد-جوانمرد)درحوزه ی اختیارات هیئت استان بوده.

ورتبه های8و9(پیشکسوت-کهن کسوت)فقط دراختیاروانحصارفدراسیون کشورخواهدبود.

کمیتهءارزش یابی فدراسیون جهت بررسی ارزش هاوکارهای خاص قهرمانان ودادن امتیازوغیره متشکل از

7فرد  1-رئیس فدراسیون بعنوان رئیس کمیته  2-نایب رئیس فدراسیون   3-دبیرفدراسیون   4-رئیس یادبیر

انجمن ورزش زورخانه ای فدراسیون   5-حداکثرسه نفر

ازمرشدان کهن کسوت(بنابه دعوت فدراسیون)تشکیل و

این کمیته باحداقل5رای موافق مصوب می گردد.

 

1- معنای لغوی پهلوان = شیرافکن، پیل‌تن، یل، زورمند، کوْ، شیراوژن، کُردْ، پیل‌تن، تهمتن، توانا و دانا، قوی‌جثه، گُردآفرین، تنومند.

   مرحوم دهخدا و فرهنگ عمید پهلو و پهلوان را به قوم پارت منسوب می‌دانند.

2- تاریخچه = ریشه‌ی آئین پهلوانی به اشکانیان نسبت داده شده.

    ا ستوره‌های پهلوانی در فرهنگ ایرانی پهلوانان شاهنامه هستند

منابع:

فرهنگ پهلوانی در آئین اسلام= حسین صبوری

گلستان شیخ اجل

آئین پهلوانی= ملاحسین واعظ کاشفی (فتوت‌نامه‌ی سلطانی)

تاریخ و تربیت بدنی و ورزش «دکتر اسمعیلی» 1291

ورزش در اسلام

ورزش درایران باستان،1350،موسسهءتحقیقات،علیرضاحکمت

قطرهءمحال اندیش،محموددولت آبادی

لغت نامه مرحوم دهخدا

ویکی‌پدیا (دانش‌نامة)آزاد

             خاکسار ورزش = علی اکبر مشکانی
                          شهریور ماه
1394

http://www.moosa-a.blogfa.com
  • نادیا ایزی