شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

این وبلاگ فضایی است برای درد دلهای دوستانه و ذکر خاطرات .....
ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را...

همه میپندارند،
که عکس پدرم را ؛
به دیوار خانه ام آویخته ام!
اما نمیدانند
که دیوار خانه ام را ،
به عکس پدرم تکیه داده ام...

۱۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


از مردم دنیا طمع هوش مدارید

بیداری این طایفه خمیازهٔ خواب است

صائب تبریزی

_________


وقتی میخواهید به گنجشکی غذا دهید
فرار میکند
چرا که میداند آزادی با ارزش تر از نان است....


  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

زندگی را با چیزهای بسیار ساده،پر باید کرد. ساده ها سطحی نیستند.

خرید چند سیب ترش می تواند به عمق فلسفه ملاصدرا باشد. مشکل ما این نیست که برای شیرین کردن زندگی،معجزه نمی کنیم،مشکل ما این است که همان قدر که ویران می کنیم،نمی سازیم، همان قدر که کهنه می کنیم،تازگی نمی بخشیم،همان قدر که دور می شویم،باز نمی گردیم،همان قدر که آلوده می کنیم،پاک نمی کنیم،همان قدر که تعهدات و پیمان های نخستین خود را فراموش می کنیم،آن ها را به یاد نمی آوریم،همان قدر که از رونق می اندازیم،رونق نمی بخشیم. مشکل این است که از همه رویاهای خوش آغاز دور می شویم و این دور شدن به معنای قبول سلطه ی بی رحمانه ی زمان است.

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

زندگی حتی وقتی انکارش می کنی، حتی وقتی نادیده اش می گیری، حتی وقتی نمی خواهی اش از تو قوی تر است.. از هر چیز دیگری قوی تر است. آدم هایی که از بازداشتگاه های اجباری برگشته اند دوباره زاد ولد کردند. مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند ، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه هاشان را دیده بودند، دوباره به دنبال اتوبوس ها دویدند، به پیش بینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند. باور کردنی نیست اما همین گونه است. زندگی از هر چیز دیگری قوی تر است...

باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد. آن قدر که اشک ها خشک شوند، باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد...!

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


این 10 مهارت را به کودک بیاموزید
بهترین راه این است که خطراتی را که در کمین بچه‌هاست با زبانی قابل فهم برای آنها توضیح داد و بلافاصله روش‌های پیشگیری از این خطرات را هم به آنها آموزش داد و مهم تر از همه آموختن روش‌های محافظت از خود، شاید مهم‌ترین کاری باشد که والدین برای فرزندان‌شان انجام می‌دهند؛ حتی مهم‌تر از فراهم کردن خورد و خوراک و پوشاک مناسب....
 
البته همین‌ مهم‌ترین وظیفه، سخت‌ترین هم هست؛ چون اگر قرار باشد همه خطرات پیرامون کودک را به او توضیح بدهید، این کار آثار روانی نامطلوبی به جا می‌گذارد. در واقع کودک دیگر به هیچ چیز و هیچ کس اعتماد نخواهد داشت و یک احساس اضطراب و ترس همیشگی، با او همراه خواهد بود اما اگر از گفتن این خطرات صرف‌نظر کنید، باز هم این کارتان عواقب خاص خودش را خواهد داشت.
 
به گفته کارشناسان و روان شناسان ، در چنین مواردی باید خیلی حساب شده و منطقی با بچه‌ها صحبت کرد.. هیچ‌گاه نباید برای هوشیار کردن کودکان قصه‌های ترسناک برای آنها تعریف کرد چون این داستان‌ها بچه‌ها را در وحشت و اضطراب رها می‌کند و هیچ راه‌حلی به آنها یاد نمی‌دهد. در این خصوص می‌توان به 10 مهارت مهمی که پدران و مادران وظیفه دارند به فرزند خود آموزش بدهند، اشاره کرد.
 
1.احساس امنیت
باید به فرزند خود بیاموزید که هر انسانی حق و حقوقی دارد؛ از جمله حق نفس کشیدن، حق زنده ماندن و بسیاری حقوق دیگر. کودک باید بداند که حق امن ماندن و امنیت داشتن جزو حقوق طبیعی اوست و دیگران وظیفه دارند این حق او را به رسمیت بشناسند و رعایت کنند.

2.محافظت از بدن خود
کودک باید بداند که صاحب تمام بدن خود است و کسی حق ندارد بدون رضایت او و والدین‌اش، بدن وی را لمس کند.

3.کمک گرفتن از دیگران در برابر باج‌گیرها
افرادی که از بچه‌ها باج‌گیری می‌کنند از لحاظ روانی افرادی ترسو هستند که در برابر جمع هراسان می‌شوند و پا به فرار می‌گذارند. باید به کودک خود آموزش دهید که در چنین مواردی از دوستان نزدیک خود کمک بگیرد و حتما مساله را با مسوولان مدرسه یا با پدر و مادر در میان بگذارد. البته حتما به کودک بگویید در مواردی که باج‌گیرها برای او تهدید جانی داشتند مقاومت نکند. گاهی بچه‌ها از ترس اینکه به خاطر از دست دادن وسایل‌شان توسط والدین خود تنبیه شوند، به هیچ عنوان تسلیم نمی‌شوند و این بسیار خطرناک است.

4.گفتن حقیقت
اگر با فرزند خود مرتب صحبت کنید و همیشه به او یادآور شوید که پشتیبان همیشگی او در زندگی هستید، کودک هم یاد می‌گیرد مشکلات و رازهای خود را با شما در میان بگذارد و از شما کمک بگیرد.
 
5.مورد قبول قرارگرفتن
اگر فرزند شما مساله‌ای را که او را آزار می‌دهد یا باعث اضطراب او می‌شود برای شما تعریف کرد حتی اگر خیلی هم پیش‌پا افتاده بود هیچ‌گاه به او نخندید یا واکنشی نشان ندهید که او احساس حماقت کند چون این کار شما باعث می‌شود کودک کم‌کم مشکلات خود را بروز ندهد و اگر زمانی مورد آزار و اذیت واقعی هم قرار گرفت با شما مشورت نکند.

6.راز دار نبودن
همیشه برنامه‌های تلویزیونی بچه‌ها یا حتی خود والدین، کودکان را به رازدار بودن تشویق می‌کنند و به کودکان می‌آموزند این رازداری باعث اعتماد دیگران به آنها می‌شود اما باید به فرزندان خود تاکید کنید که هیچ رازی نباید بین آنها و افراد بزرگ‌تر دور از چشم والدین وجود داشته باشد چون اکثر افرادی که کودک آزاری می‌کنند، به کودک می‌گویند بوسیدن یا تماس بدنی بین ما، رازی است که غیر از ما دو نفر کسی نباید آن را بفهمد.

7.مهارت «نه» گفتن
برخی والدین به فرزندان خود می‌آموزندکه همیشه باید به حرف بزرگ‌ترها گوش کرد و همیشه حق با بزرگ‌ترهاست اما در واقع، این آموزش کاملا غلط است و کودک باید یاد بگیرد که گاهی هم به خواسته‌های دیگران «نه» بگوید چون در غیر این صورت کودک خود را تسلیم هر نوع خواسته‌ بیمارگونه و آزاردهنده‌ای خواهد کرد.
 
8.مخالفت با تماس بدنی
هر کودکی باید بداند که هیچ کس حق ندارد او را به زور ببوسد یا در آغوش بگیرد. باید به فرزند خود بیاموزیم که اگر فردی او را مجبور به انجام چنین کارهایی کرد، حتما به پدر و مادر یا بقیه اعضای خانواده اطلاع دهد.

9.صحبت نکردن با غریبه‌ها
کودکان هیچ‌گاه نباید با افراد غریبه صبحت کنند یا هدیه‌ای از آنها دریافت کنند حتی یک شکلات یا آدامس. البته به کودک خود آموزش دهید که گاهی استثناهایی هم وجود دارد. مثلا اگر در خیابان گم شد، باید پیش پلیس برود و از آنها کمک بخواهد.
 
10.قانون‌شکنی
به کودکان خود آموزش بدهید که در مواقع خطر اجازه دارند هر قانونی را زیر پا بگذارند. حتما به آنها بفهمانید که در شرایط بحرانی هر کاری برای نجات خود انجام دهند، با پشتیبانی کامل شما همراه است. مثلا می‌توانند فرار کنند، خیلی بلند فریاد بکشند، دروغ بگویند و...

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


 

 

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

بادرود وتحیت. دومین سال روز پروازملکوتی معلم فرهیخته , انسانی وارسته., آزاسفل السافلین رسته و دراعلا علین به حضرتش پیوسته .فراقش اگرچه جانکاه است والیم ولی صبوران راوعده ایست به اجر و جزای بس عظیم.پس صبوری پیشه سازید.    ارادتمند.....   ع. ا . مشکانی.

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰

امان از این لحظات و امان از امروز

ساعت 8:30 اذان مغرب روز جمعه روز 10 مرداد برای همیشه چشمانت را بستی و ما را با دنیای غم و غصه تنها گذاشتی

روحت شاد

بهشت گوارایت

سر سفره ی امیر المومنین علیه السلام مهمان باشی پدر جان

امشب دوستان خوبت کسانی که همیشه به یادت بودند حتی به یاد بچه هایت هستند و هنوز ما را تنها نگذاشته اند برایت مراسم گرفته اند

دوست خوبت اقای علی اکبر مشکانی- دکتر امین زارعین و حاج اقا طبیبی و حاج اقا کاملی و جناب صابرو خیلی ها که متاسفانه توفیق اشنایی و زیارت انها را نداشته ام  سایه شان مستدام


  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰


عشق مگر حتما باید پیدا و آشکار باشد تا به آدمیزاد حق عاشق شدن ، عاشق بودن بدهد ؟ گاه عشق گم است؛ اما هست، هست، چون نیست. عشق مگر چیست؟ آن چه که پیداست؟ نه، عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست. معرفت است. عشق از آن رو هست، که نیست. پیدا نیست و حس می شود. می‌شوراند. منقلب می کند. به رقص و شلنگ اندازی وا می دارد. می‌گریاند. می چزاند. می‌کوباند و می‌دواند. دیوانه به صحرا!
گاه آدم، خود آدم، عشق است. بودنش عشق است. رفتن و نگاه کردنش عشق است. دست و قلبش عشق است. در تو عشق می جوشد، بی آنکه ردش را بشناسی. بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده . شاید نخواهی هم. شاید هم بخواهی و ندانی.نتوانی که بدانی .عشق،گاهی همان یاد کمرنگ سلوچ است و دست های به گِل آلوده تو که دیواری را سفید می کنند. عشق، خود مرگان است! پیدا و ناپیداست، عشق. گاه تو را به شوق می‌جنباند. و گاه به درد در چاهیت فرو می کشد .
جای خالی سلوچ
محمود دولت آبادی

  • نادیا ایزی
  • ۰
  • ۰



هیچ کس هست که در نشئه ی صبح
 ساغر خود را بر ساغر آلاله زند
 به لب جوباران
و بنوشد همه جامش را
 شادی کام گیاهی که ننوشیده از ابر کویر
 ساغر روشنی باران ؟
 هیچ کس هست که با باد بگوید
 در باغ
 آشیان ها را ویرانه مکن
هیچ کس هست در اینجا که بگوید
 من
 روحی هستی را
در روشنی سوسن ها
و مزامیر گل داوودی
بهتر از مسجد یا صومعه می بینم ؟
هیچ کس هست که احساس کند
 لطف تک بیتی زیبایی را
 که خروس شبگیر
 می سراید گه گاه ؟
 هیچ کس هست
 که اندیشه ی گل ها را
از سرخ و کبود
بنگرد صبح در آیینه ی رود
یا یکی هست
 درین خانه
 که همسایه شود
 با سرودی که شفق می خواند
بر لب ساحل بدرود و درود ؟ 


------------------------



" ﺷﯿﺦ ﺑﻬﺎﯾﯽ "

خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنیم!
غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنیم!

کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز…
چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنیم!

عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود…
ما به این دنیای فانی زود عادت می کنیم!

ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا…
عشق را با واژه هامان بی شرافت می کنیم؟

کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی…
با همیم اما چرا احساس غربت می کنیم؟

من به این مصرع یقین دارم که روزی میرسد!
سوره ای از عشق را با هم قرائت می کنیم...
‎💞

  • نادیا ایزی