شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

این وبلاگ فضایی است برای درد دلهای دوستانه و ذکر خاطرات .....
ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را...

همه میپندارند،
که عکس پدرم را ؛
به دیوار خانه ام آویخته ام!
اما نمیدانند
که دیوار خانه ام را ،
به عکس پدرم تکیه داده ام...

  • ۰
  • ۰

به مکه که رفتم خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است،غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده،و تمام درستی هایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود.در مکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته،و انسانها به دور خویش میگردند.در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست.دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید.غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود.در مکه دیدم خدا نیست،و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانه خویش برگردم و در همان نماز ساده خویش تصور خدا را در کمک به مردم جستجو کنم. آری شاد کردن دل مردم همانا،برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست! خدایا به من هم توفیق بده مثل پدرم خدمت گزار مردم باشم و در برابر آنان متواضع و فروتن عمل کنم آمین یا رب العالمین

  • ۹۴/۰۳/۲۳
  • نادیا ایزی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی