شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

این وبلاگ فضایی است برای درد دلهای دوستانه و ذکر خاطرات .....
ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را...

همه میپندارند،
که عکس پدرم را ؛
به دیوار خانه ام آویخته ام!
اما نمیدانند
که دیوار خانه ام را ،
به عکس پدرم تکیه داده ام...

  • ۰
  • ۰

یک شاعر آفریقایی می‌گوید:

هنگامی که سفیدپوستان به سرزمین ما آمدند، ما مزرعه و معدن داشتیم و آنان
«کتاب مقدس» را در دست داشتند.
آنان به ما آموختند که چشمان‌مان را ببندیم و دعا کنیم! وقتی چشم گشودیم، «کتاب مقدس» در دستان ما بود! اما آنان مالک مزرعه و معدن ما بودند!

چشمان تان رابازنگه دارید، حتی هنگام «دعا»

  • ۹۴/۰۶/۱۶
  • نادیا ایزی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی