شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

این وبلاگ فضایی است برای درد دلهای دوستانه و ذکر خاطرات .....
ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را...

همه میپندارند،
که عکس پدرم را ؛
به دیوار خانه ام آویخته ام!
اما نمیدانند
که دیوار خانه ام را ،
به عکس پدرم تکیه داده ام...

  • ۰
  • ۰

شرمنده خانم ایزی من روز بعد نامه ها رو پیدا کردم و ازشون عکس گرفتم ولی گفتم شاید یاد فوت حاج آقا براتون زنده بشه و از نبودن ایشون خاطرتون مکدر نشه عکسارو براتون نفرستادم

البته قبلش باید بگم که چطور با حاج آقا آشنا شدم

من دانشگاه که قبول شدم ترم بهمنی بودم

سال ٧۴

مغازه آقام کنار دفتر حاج حسین ایزی تو اول خیابون ابوسلم از سمت فلکه زند بود

ایشون از من خواستم این چند ماه قبل دانشگاهم برم کارهای حسابداریشون رو انجام بدم

حاج آقا اون زمان میومدن دفتر حاج حسینشون

منم ارادت خاصی به ایشون داشتم شدید

طوری که با پدرتون خیلی خیلی راحت بودم

مثل دو تا دوست

ولی با اختلاف سنی نسبتا زیاد

زمان دانشگاهم که رسید دقیقا روزی که با حاج آقا خداحافظی میکردم  نامه ای رو که تو یه پاکت بود به من داد

گفت این نامه رو تو اتوبوس بخون

منم به حرف ایشون گوش کردم و به محض نشستن تو اتوبوس نامه رو باز کردم

نامه ای تقریبا با همین مظمون تو پاکت بود به همراه مقداری پول

که نامه اول ایشون رو هم دارم براتون میفرستم

وقتی که از دانشگاه برگشتم و حاج آقا رو دیدم گفتم حاج آقا این چه کاری بوده کردین.

حاج آقا گفتن چون خیلی دوستم داشته نمیخواسته تو کاشان مشکل پولی داشته باشم

منم گفتم من مشکل مالی که ندارم ایشون گفتن که میدونم این پول  فقط برا برکت جیبت بوده

از لطف و بزرگی حاج آقا من هر چی بگم کم گفتم.چون پدرتون بوده و شما بهتر از من ایشون رو میشناسید

و من الان بیست ساله که این نامه ها رو فقط به فقط به خاطر معرفت و بزرگواری ایشون برا خودم نگه داشتم

فقط میخواستم بگم که این مهربونیه که باعث شده من بیست سال نامه هاشون رو نگه دارم

من دو تا نامه دیگه ای هست اونارو هم میفرستم براتون

من مراسم تششیع جنازه ایشون نبودم ولی مراسم عصرشون و فردا صبح و مراسم ختمشون رو بودم

الانم هر وقت میرم سر خاک بابام بی اون نمیشه که سر خاک حاج آقا نرم

چون واقعا خیلی دوستشون داشتم و الانم دعا گوشونم

امیدوارم که ناراحت نشده باشین

من از حاج آقا خیلی درس گرفتم

ایشون هم دوست هم رفیق هم معلم و هم مردی دوست داشتنی برا من بودن

من الان که درباره ایشون دارم مطلب مینویسم براتون باور کنید مو بر بدنم راست شده و از نبود ایشون واقعا ناراحتم

  • ۹۴/۱۱/۰۴
  • نادیا ایزی

نظرات (۱)

خداوند برعلو درجات ایشان بیفزاید الحق که شماخلف صالح ایشانید
پاسخ:
سلام بزرگوار امیدوارم بتوانم راه ایشان را ادامه بدهم هرچند با قدمهای کوچک

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی