شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

به یاد معلمی عاشق آقا رضا ایزی تقدیم به همه ی دوستان و دانش آموزان و ..

شهر عشق

این وبلاگ فضایی است برای درد دلهای دوستانه و ذکر خاطرات .....
ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را...

همه میپندارند،
که عکس پدرم را ؛
به دیوار خانه ام آویخته ام!
اما نمیدانند
که دیوار خانه ام را ،
به عکس پدرم تکیه داده ام...

  • ۰
  • ۰

هر کدام‌مان ظاهری از خود به دیگری نشان می‌دادیم که با واقعیت تفاوت بسیار داشت.
و بدون شک همواره چنین است هنگامی که دو آدم رو در رو می‌شوند، چه هر کدام‌شان از بخشی از آن‌چه در درون دیگری است بی‌خبرند، و حتی بخشی از آنی را هم که می‌دانند، نمی‌فهمند و هر دو آن‌‌چه را که از هم کم‌تر شخصی است از خود نشان می‌دهند، یا به این دلیل که خودشان هم تشخیص نداده‌اند و به نظرشان قابل اغماض می‌آید، یا این‌که امتیازهای بی‌اهمیتی که به خودشان هم بستگی ندارد به نظرشان مهم‌تر است و وجهه‌ی بیشتری دارد، و از سوی دیگر به برخی چیزها برای آن‌که کسی تحقیرشان نکند اهمیت می‌دهند و چون آن‌ها را ندارند وانمود می‌کنند که برایشان اهمیتی ندارد و دقیقاً همان چیزهایی است که به ظاهر از همه بیشتر خوار می‌شمرند و حتی از آن نفرت دارند.
در عشق این سوء تفاهم به اوج می‌رسد زیرا (شاید به استثنای دوره‌ی کودکی) سعی‌مان این است که ظاهری که به خود می‌دهیم به جای آن‌که بازتاب دقیق اندیشه‌مان باشد، آنی باشد که اندیشه‌مان برای دستیابی آن‌چه میل‌اش را داریم مناسب‌تر تشخیص می‌دهد.

در جستجوی زمان از دست رفته
مارسل پروست

  • ۹۵/۰۱/۲۰
  • نادیا ایزی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی